چهارمین ماه از این روز شمار و ماهگرد هم گذشت
چن روز دیگه رسمن ترم هم تموم میشه و من هنوز تو خماری روزایی موندم ک حتا نفهمیدم چجوری گذشت!
سردی این زمستونی ک ختم میشه ب تو هم قشنگه.
همه چی قشنگه وقتی بهونه داشته باشی!
این چند روزی ک بعد حال بد روز آخر
تا شنبه این هفته
ک سرجلسه امتحان از اون شیشه بزرگ کلاس سرویس دانشکده رو دیدم و فهمیدم اومدن و به پهنای صورت لبخند زدم , برام سخت بود و سخت گذشت
الان دیگه سخت یه کلمه نیس برام ی سبک شده برا زندگی کردن , همه چی آسون میگذره ولی من سخت زندگی میکنم !
همه چی خوبه ولی نفسای به شماره افتاده و تپش های قلبم چیزی غیر این میگن !
اگه بخوام راجب دانشکده بگم و خودم و درسا .
فعلن ک ن حسی هست ن علاقه ای و صرفن داره میگذره و جلو میره و همین برام کافیه!
پ.ن:دنیا خندع هامو نگرف , دنیا حسامو برا لذت بردن از زندگیم گرف!
...من اونیــــم که سایه هم نداشتــ....
سخت ,ک ,ن ,چی ,برام ,هم ,همه چی ,تپش های ,و تپش ,های قلبم ,قلبم چیزی
درباره این سایت